❤خدا برای ما کافیست❤
درباره وبلاگ


من نیز انسانی میرایم چون همگان، زاده ی نخستین هستیِ از خاک سرشته. به گاه ولادت، من نیز از هوایی که همگان در آن دم می زنند، تنفس کردم بر زمینی فتادم که جمله ی ما را به یکسان پذیرا می شود، و گریه ، چون همگان نخستین فغانم بود. هیچ پادشاهی را آغاز هستی جز این نبوده است: همگان به یک سان به زندگی اندر وبه یک گونه از آن به در می شوند. negarak19986@yahoo.com

پيوندها
وطنم ایـــران
چشم های تو
شـور شیـدایی
ღ♥ღردپای عشق ღ♥ღ
•●♥ღ عشــقــ خــــــدا ღ ♥●•
دوستانه
fluid aster
ردیاب ماشین
جلوپنجره اریو
اریو زوتی z300
جلو پنجره ایکس 60

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان ❤خدا براي ما كافيست❤ و آدرس خدا.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.









ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 49
بازدید دیروز : 24
بازدید هفته : 185
بازدید ماه : 185
بازدید کل : 33876
تعداد مطالب : 27
تعداد نظرات : 90
تعداد آنلاین : 1

دختر گلفروش

Online User
نويسندگان
نگار

 
چهار شنبه 30 اسفند 1391برچسب:, :: 10:6 :: نويسنده : نگار

 

هفت سلام "خــُــدا" هفت سین وجودتان:

سلام قولا من رب الرحیم

سلام علي نوح في العالمين 
سلام علي ابراهيم  
سلام علي موسي و هارون  
 سلام علي اِل ياسين 
سلام علي المرسلين   
سلام هي حتي مطلع الفجر

(این اس ام اس منو یاد مقام ابراهیم و نمازای با صفای اونجا میندازه 

خیلی دومسش دارم)

 

 

نگار نگاشت: 

به نام خدای بهارآفرین                 بهار آفرین را هزار آفرین 

 

سلاااااااااام به دوستای عزیزم و همراهان همیشگی 

ببخشید اگه نیومدم بابت مهربونی هاتون تشکر کنم 

از شبی که اومدم دلم برا اون فضا و اون آدمای مهربون و عاشق تنگ شده 

برا همین تو خودمم 

ساده بگم: هنوز بدجوری شـُـکّــــه ام ....

راستییییییییییییییییی:

دعاتونم کردمــ


 

با اینکه هنوز گیجم و باورم نمیشه فقط چند ساعت تا سال تحویل مونده 

ولی:

بهارتان شاد و آسمانی 

و 

ایمانتان در چهار فصل روزگار 

بهاری و شکوفا

 

التماس دعا

 

 

 

 
جمعه 11 اسفند 1391برچسب:, :: 20:6 :: نويسنده : نگار

 

حاجیان آمدند با تعظیم
شاکر از رحمت خدای رحیم


مر مرا در میان قافله بود
دوستی مخلص و عزیز و کریم


گفتم او را بگوی چون رستی
زین سفر کردن به رنج و به بیم


شاد گشتم بدانکه حج کردی
چون تو کس نیست اندر این اقلیم


باز گو تا چگونه داشته ای
حرمت آن بزرگوار حریم


چون همی خواستی گرت احرام
چه نیت کردی اندر آن تحریم


جمله برخود حرام کرده بدی
هرچه مادون کردگار عظیم


گفت: نی! گفتمش زدی لبیک
از سر علم و ز سر تعظیم


می شنیدی ندای حق و جواب
باز دادی چنانکه داد کلیم؟


گفت: نی! گفتمش چو در عرفات
ایستادی و یافتی تقدیم


عارف حق شدی و منکر خویش
به تو از معرفت رسید نسیم؟


گفت: نی! گفتمش چو می رفتی
در حرم همچو اهل کهف و رقیم


ایمن از شر نفس خود بودی
در غم حرقت و عذاب حجیم؟


گفت: نی! گفتمش چو سنگ جمار
همی انداختی به دیو رجیم


از خود انداختی برون یکسو
همه عادات و فعلهای زمیم؟


گفت: نی! گفتمش چو می کشتی
گوسفند از پی اسیر و یتیم


قرب حق دیدی اول و کردی
قتل و قربان نفس دون لئیم؟


گفت: نی! گفتمش چو گشتی تو
مطّلع بر مقام ابراهیم


کردی از صدق و اعتقاد یقین
خوشی خویش را به حق تسلیم؟


گفت: نی! گفتمش به وقت طواف
که دویدی به هروله چو ظلیم


از طواف همه ملائکتان
یاد کردی به گردعرش عظیم؟


گفت:نی! گفتمش چو کردی سعی
از صفا سوی مروه بر تقسیم


دیدی اندر صفای خود کونین
شد دلت فارغ از حجیم و نعیم؟


گفت:نی! گفتمش چو گشتی باز
مانده از هجر کعبه دل به دو نیم


کردی آنجا به گور مر خود را
همچنانی کنون که گشته رحیم؟


گفت: از این باب هر چه گفتی تو
من ندانسته ام صحیح و سقیم


گفتم: ای دوست پس نکردی حج
نشدی در مقام محو مقیم


رفته و مکه دیده آمده باز
محنت بادیه خریده به سیم


گر تو خواهی که حج کنی پس از این
این چنین کن که کرامت تعلیم

 

سفر اهل سلوك

عمر بگذشت، ز تقصیر حذر باید کرد
به در کعبه ى اسلام گذر باید کرد


ناگزیرست در آن بادیه از خشک لبى
تکیه بر گریه ى این دیده ی تر باید کرد


گرد ریگى که از آن زیر قدمها ریزد
سرمه وارش همه در دیده ى سر باید کرد


آب و نان و شتر و راحله تشویش دلست
خورد آن مرحله از خون جگر باید کرد


روى چون در سفر کعبه کنند اهل سلوک
از خود و هستى خود جمله سفر باید کرد


سر تراشیدن و احرام گرفتن سهلست
از سر این نخوت بیهوده بدر باید کرد


شرح احرام و وقوف و صفت رمى و طواف
با دل خویش به تقریر دگر باید کرد
 

 

سلاااااامممم به دوستان عزيزم

اِهِم اِهِمــ

يكي نيس بگه خجالت بكش حاج خانوم آينده ....

 

بهله ديگهــ...

انشالله الحمدلله دوشنبه عازمم به ...

واي اصن باورم نميشه

 

يني ميشه منم دورش بگردم؟؟

 

خلاصه بدي ديدن ازم به بزرگيتون حلال كنين

ديگه همين ديگهـ..

ممنون تبجهتون!

 

خداحافظ